جدول جو
جدول جو

معنی گنجشک زبانک - جستجوی لغت در جدول جو

گنجشک زبانک
(گُ جِ زَ نَ)
رجوع به بنجشک زوان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گنجشک زبان
تصویر گنجشک زبان
زبان گنجشک، درختی زینتی از خانوادۀ زیتون با برگ هایی شبیه برگ بادام که مصرف دارویی دارد
ون، مرغ زبانک، تلک، بنجشک زوان، لسان العصافیر
فرهنگ فارسی عمید
(بِ جِ زَ نَ)
گنجشک زبانک. لسان العصافیر. بنجشک زوان. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به بنجشک زوان و لسان العصافیر شود
لغت نامه دهخدا
(گُ جِ زَ)
در تداول عوام، به معنی بنجشگ زوان است. رجوع به بنجشگ زوان و زبان گنجشک شود
لغت نامه دهخدا
(بِ جِ زَ)
رجوع به لسان العصافیر و بنجشک زوان شود، بسیار مشوش شدن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا